رهامِ اشه، ویرازگان: ایورزِ مینوی ویراز به بهشت و دوزخ، همراه با آوانویسیِ ویرازگان و ارداویرازگان، چاپِ نخست، شورآفرین، تابستانِ ۱۳۹۶، چاپِ دوم، سده، پاییزِ ۱۳۹۶.
Raham Asha, vīrāzagān: The visionary journey of Vīrāza to heaven and hell, Editio Princeps of the Vīrāzagān with transcription of both the Vīrāzagān and the Ardā Vīrāzagān, First published, Shourafarin, 2017, Second published, Sade, 2017.
گردانشِ پیشگفتار به پارسی: مریمِ تاجبخش و بزرگمهرِ لقمان
«ویرازگان» ازآنِ ترادادِ(سنّتِ) مینوبینشیِ(شهودیِ) ایرانیان، و گزارشِ ایورزِ(سفرِ) آسمانیِ یک مُغ و فرودش به جهانِ زیرزمینیِ دیوان است.
نامِ قهرمانِ گزارش، ویراز (پارسیگ: vīrāz, vīrāf)[1]، را از اوستا شناسیم، آن جای که از فرَوَشیاش در میانِ اَشَونان[۲] یاد شود:
vīrāzahe aṣaonō fravaṣīm yazamaide
فرَوَشیِ ویرازِ اَشَون را ستاییم.[۳]
یگانهرونوشتِ ویرازگان در دستنبشتِ ت.د ۲۶ (TD 26 (Ms. R 494), 49r-62v) است[۴] که از رویِ دستنبشتِ دبیرِ پارسی، هوشنگِ سیاوخش، برپایهی دستنبشتِ گوبدشاهِ رستم، رونویسی شده است.
ویراز در زمانِ شاه گشتاسپ بالید. پس از درگذشتِ زردشت، شاه وی را از «جهانِ زندگان» (šahr ī zīndagān) به «جهانِ مردگان» (šahr ī murdagān) فرستاد. او درآمیختهای را که هفت خواهرش آماده کرده بودند سرکشید و دگرگون شد؛ دو ایزد، سروش و آذر، او را به چینوَد پل (cinvatō pǝrǝtu، پارسیگ: cinvad puhl) ره نمودند، جایی که ایزدِ داوری، رَشْن، اندیشهها و گفتارها و کردارهای مردگان را با ترازویش میسنجید، و ایشان ویراز را پیش هرمزد آوردند، و نیز به جایی ره نمودند که دوزخیان با دیو و دروج پادافراه میدیدند.
ویرازگان دگرسان از ارداویرازنامهی شناختهشده (AVN)[5] است. ارداویرازنامه را مغانِ پارسی از رویِ بُننبشتْ بازنویسی و آن را با اندیشهی روزگارِ ساسانی سازگار کردند -نمونه را ایشان آشکارا از خویشاوندپیوندی (میانِ برادر و خواهر) یاد نکردند-، و از ویراز مغی ساختند که پس از اردشیر و آذرباد بالید. چند رونوشتِ پازند و پارسی و گجراتی بر جای مانده که برپایهی ارداویرازنامهاند.[۶]
ارداویرازنامه سرراست از ویرازگان برنیامده که از رونوشتِ کهنِ دیگری با سرنامِ ارداویرازگان[۷] برآمده است که برایِ گزیدهای از رونوشتِ پازند به کار رفته بود. این رونوشتِ پازند در ویژگیهایی چند، گذشته از پیشگفتار، دگرسان از ارداویرازنامه است، و آن ایورزِ ویراز را پس از درگذشتِ زردشت، به روزگارِ پادشاهیِ گشتاسپ، جای داده است. ارداویرازگان به سنسکریت (अर्दाग्वीरानामपुस्तकं) گردانده شده است، و این نوشتهی سنسکریت هم به گجراتیِ کهن.[۸]
دستور نوشیروان مرزبان که به ویرازگان دسترسی داشت، آن را به یاریِ دو دستور دیگر خواند، و بر آن شد که گزارشِ آهنگینِ زرتشت بهرام پژدو را به انجام رساند، و توانست رونوشتی به پارسیِ آهنگین از این گزارش به دست دهد.[۹]
شایستهی یادآوری است که هر چند ویرازگان جدا از ارداویرازنامه است، لیک ما را در آوانویسی و دریافتی درستتر از ارداویرازنامه یاری دهد.[۱۰]
پانوشتها
[۱] . اوستایی: –vīrāza، نرینه، ساختارِ مادهی a-دار از –vi-rāz*، ’آن که سامان دهد‘ (بسنجید با –vi-rā́j سنسکریت، گزارواژه(صفت)، ’آن که بر همه جا فرمان راند‘، نرینه، ’فرمانروا‘، –vi-rāja، گزارواژه، ’شکوهمند، درخشنده‘).
[۲] . اوستایی: –aṣavan (پارسیگ: ahlav, ardā) ’پارسا، درستکار، پرهیزکار، پاکدامن‘، برنامِ(لقبِ) آنانی که به بهترین هستی دست یابند.
[۳] . یشتِ ۱۳، ۱۰۱.
[۴] . دربارهی این دستنبشت، بنگرید به:
Asha, «The Codex TD 26», Journal of the K. R. Cama Oriental Institute, 2012, 9-21.
[۵]. M. Haug & E. W. West, The Book of Ardâ Vîrâf. The Pahlavi text prepared by Hoshangji Jamaspji Asa, revised and collated with further Mss., with an English translation and introduction, Bombay, 1872, xi-xiv.
[۶]. Kaikhusru J Jamasp Asa, Ardā Vīrāf nāmeh. The original Pahlavi Text , with an Introduction, notes, Gujarati translation, and Persian version of Zartosht Behram in verse, Bombay, 1902. Dariush Karagar, Ardāy-Vīrāf Nāma. Iranian Conceptions of the Other World, Uppsala, 2009.
[۷] . سرنامِ پارسیگ به نادرست ardā vīrā βažą رونویسی شده است:
अर्दाग्वीरा इति नाम: અર્દાગ્વીરા નામુ.
[۸] . برایِ نوشتهی پازند، بنگرید به:
Edalji K. Antiâ, Pâzend Texts, Bombay, 1909, 358-380.
شهریار بهاروچا نوشتههای سنسکریت و گجراتیِ کهن را چاپ کرده است:
Sheriarji D. Bharucha, Collected Sanskrit writings of the Parsis, Part v, Bombay, 1920 (with M.P. Khareghat’s «preface to the Gujerati version», v-xxv).
[۹]. Manockji R. Unvâlâ, Dârâb Hormazyâr’s Rivâyat, II, Bombay, 1922, 331-342.
کتاب اردایویراف از روایت بهمن پونجیه
[۱۰] . برایِ بررسیِ سنجشگرانهی گزارشِ مینوبینشیِ ایرانی، بنگرید به:
J. Modi, Dante Papers. Virâf, Adamnân, and Dante, and other papers, Bombay, 1914.